English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 87 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boyle's temperature U دمای بویل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
celsius temperature scale U مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
boyle U بویل
boyle mariotte U بویل ماریوت
boyle s law U قانون بویل
centigrade temperature scale U مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
total temperature U دمای کل
neel temperature U دمای نل
white heat U دمای سفید
equiviscous temperature U دمای همدوسندگی
effective temperature U دمای موثر
curie temperature U دمای کوری
cryogenic temperature U دمای سرمازایی
critical temperature U دمای بحرانی
high temperature U دمای بالا
internal temperature U دمای درونی
inversion temperature U دمای وارونگی
wet bulb temperature U دمای تر مخزن
transition temperature U دمای تبدیل
transition temperature U دمای فراگذری
transition temperature U دمای تحول
specific heat U دمای ویژه
room temperature U دمای اتاق
reduced temprature U دمای کاهیده
optimum temperature U دمای بهینه
operating temperature U دمای عملیاتی
mixture temperature U دمای اختلاط
maximum temperature U دمای ماکزیمم
kelvin temperature U دمای کلوین
critical isotherm U هم دمای بحرانی
annealing temperature U دمای تابکاری
barrel temperature U دمای پاتیل
brightness temperature U دمای درخشایی
brittleness temperature U دمای شکنندگی
annealing point U دمای تابکاری
absolute temperature U دمای مطلق
brittle temperature U دمای شکنندگی
aniline point U دمای انیلینی
ambient temperature U دمای محیط
softening temperature U دمای نرم شدن
rankine temperature scale U مقیاس دمای رانکین
thermodynamic temperature scale U مقیاس دمای ترمودینامیکی
t.g U دمای تبدیل شیشهای
isothermal process U تحول در دمای ثابت
absolute scale U مقیاس دمای مطلق
absolute temperature scale U مقیاس دمای مطلق
approximate absolute temperature U دمای مطلق تقریبی
rubbery transition temperature U دمای تبدیل لاستیکی
blackbody temperature U دمای جسم سیاه
heat deflection temperature U دمای انحراف گرمایی
critical isotherm U منحنی هم دمای بحرانی
condensed mercurytemperature U دمای جیوه متراکم
rankin temperature scale U مقیاس دمای رانکین
absolute boiling point U دمای جوش مطلق
dry bulb temperature U دمای خشک مخزن
thershold temperature U استانه دمای ذرات
exhaust gas temperature U دمای گاز خروجی
gamma transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
glass transition temperature U دمای تبدیل شیشهای
glasy trainsition temperature U دمای تبدیل شیشهای
geothermal gradient U گرادیان دمای زمین
geothermal gradient U شیب دمای زمین
yield point at normal temperature U نقطه تسلیم در دمای بالا
creep strength at elevated temperatures U مقاومت خزشی در دمای بالا
compressor inlet temperature U دمای گازهای ورودی کمپرسور
yield point at elevated temperatures U نقطه تسلیم در دمای بالا
air hardening U سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
ice point U دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
ambient U متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
bayonet thermocouple probe U قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
cryogenic memory U رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
reference junction U اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
burn in U فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
austempering U تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
icebox rivet U میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
wein law U طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
curie point U دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
constant temperature pressure U welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
decarburizing U گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
compression ignition U احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
standard condition U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
normal temperature and pressure U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
standard temperature and pressure U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
ntp U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
stp U شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com